جدول جو
جدول جو

معنی حرف عطف - جستجوی لغت در جدول جو

حرف عطف
(حَ فِ عَ)
حرف ربط. رجوع به حرف ربط شود
لغت نامه دهخدا
حرف عطف
وات بست مانند: و میان دو کس یا دو چیز یا دو نام
تصویری از حرف عطف
تصویر حرف عطف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ فِ عَ)
حروف برگشتی: و، ف، ثم. که اولین آنهابرای عطف ساده و دومین برای عطف با ترتیب و سومین آنها برای عطف با تأخیر است. رجوع به حرف ربط شود
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ رِ)
از حروف قافیه است. شمس قیس گوید: هر الف و واو و یاء که ماقبل روی ّ باشد آنرا ردف خوانند و آن قافیت را مردف خوانند بسکون راء، بشرط آنکه ماقبل واو مضموم باشد و ماقبل یاء مکسور همچنانکه ماقبل الف ابداً مفتوح باشد و ضمه ماقبل واو در لغت پارسی دو گونه بود مشبعه و ملینه، مشبعه چنانکه حور و سور و ملینه چنانکه ضمۀ روز و یوز، و همچنین کسرۀ ماقبل یاء دو گونه باشد مشبعه و ملینه، مشبعه چنانکه کسرۀ نیل و زنجبیل و ملینه چنانکه کسرۀ دیر و پریر و متقدمان شعراء متحرک بضمۀ مشبعه را مرفوع معروف خوانده اند و متحرک بضمۀ ملینه را مرفوع مجهول و همچنین متحرک بکسرۀ مشبعه را مکسور معروف و بکسرۀ ملینه را مکسور مجهول. و هر حرف ساکن غیر حروف مد و لین که ماقبل روی ّ افتد آنرا حرف قید خوانند. و چون ماقبل حرف قید یکی از حروف مد و لین افتد حرف قید را در آن موضع ردف زاید خوانند و ماقبل آنرا ردف اصلی. و چون این مقدمات معلوم شدشعر مردف دو قسم است: مردف به حرف ردف و مردف به کلمه ردیف. (المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 190)
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ عِلْ لَ / لِ)
الف و واو و یاء را بدین نام خوانند، و آنها را حروف مصوته و جوفیه نیز گویند واگر این حروف ساکن باشند حرف لین خوانده شوند. و اگر حرف پیش از آن هم جنس آن باشد حرف مد نامیده شود
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ عَ دَ)
شمس قیس آنرا چنین نامیده است: و آن حرفی است که عدد اصلی را به عدد ترتیبی بدل سازد. رجوع به حرف ترتیب شود
لغت نامه دهخدا
(حَ فِظَ)
پساوند ظرف. شمس قیس گوید: دال و الف و نونی است که در اواخر اسماء فایدۀظرفیت دهد، چنانکه قلمدان و نمکدان و آبدان. (المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 175). رجوع به ’دان’ شود
لغت نامه دهخدا